از یارو می پرسند چرا پرنده ها زمستان از شمال به جنوب پرواز می کنن ؟ میگه : آخه پیاده خیلی راهه...
فکر می کردیم عاشقی هم بچگیست ... اما حیف این تازه اول یک زندگیست...
نور دلیل تاریکی بود و سکوت دلیل خلوت، تنها عشق بی دلیل بود که تو دلیل آن شدی...
زندگی چون گل سرخست پر از خار و پر از عطر و پر از برگ لطیف ..... یادمان باشد اگر گل چیدیم.خار و عطر و گل و برگ. همه همسایه ی دیوار به دیوار همند... ... .
من بلد نیستم برای دیگران اس ام اس بفرستم به من یاد میدید لطفا... .
DJ مخفّف چه کلمه هایی است؟ الف) disk jockey ب)دایی جواد ج)دمبه و جیگر د)دوست داشتنی و جیگر...
سوال روان شناسی: با جواب دادن به این سوال میتوانید بفهمید افسرده هستید یا نه! سوال:افسرده هستید یا نه؟...
فکر میکنین چرا خداوند اول آدم رو آفرید و بعد حوا رو ؟
جواب مردای سنتی : چون آدم مرد بود پس اول خدا اون رو آفرید بالاخره مردی گفتن زنی گفتن
جواب مردای تی تیش مامانی : چون مردا قدر زناشون رو بدونن (اوا )
جواب مردای رمانتیک : چون عشق وقتی بوجود میاد که معشوق در دسترس نباشه بعد حوا اومد تا آدم بدونه عشق چیه (اییییییییش)
جواب زنای سنتی : اول آدم اومد چون مرد خونه حوا بود !!!
جواب زنای امروزی : خدا اول آدم رو آفرید چون می خواست ببینه چقدر عیب و نقص داره بعد که نقصاش رو برطرف کرد حوا رو آفرید
جواب زنای فمینیست : کی گفته خدا اول آدم رو آفرید ؟ تو این جامعه مردسالار این مردا همه قضایا رو به نفع خودشون تموم می کنن
انار
روزی روزگاری مردی بود که یک باغ پر از درخت انار داشت. او هر سال در فصل پاییز انارها را میچید، روی سینیهای نقرهای قرار میداد و دم در خانهاش میگذاشت و روی کاغذی مینوشت: «لطفا یکی بردارید، مجانی است.»
مردم از آنجا رد میشدند، اما هیچ کس اناری برنمیداشت.
یک سال مرد به فکر چارهای افتاد. او اناری در سینی دم در خانهاش نگذاشت و در عوض فقط یک تابلوی بزرگ زد که روی آن نوشته شده بود: «ما بهترین انارهای این سرزمین را داریم و گرانتر از هر جای دیگری میفروشیم.»
و آن زمان همه مردان و زنان با عجله برای خرید انار به خانه مرد شتافتند.
مادر داماد : ببخشین ، کبریت دارین؟
خانواده عروس : کبریت ؟! کبریت برای چی!؟
...مادر داماد : والا پسرم می خواست سیگار بکشه
خانواده عروس : پس داماد سیگاریه....!؟
..مادر داماد : سیگاری که نه.. والا مشروب خورده ، بعد از مشروب سیگار می چسبه
خانواده عروس : پس الکلی هم هست..!؟
مادر داماد : الکلی که نه... والا قمار بازی کرده و باخته ! ما هم مشروب دادیم بهش که یادش بره
خانواده عروس : پس قمارم بازی می کنه...!؟
...مادر داماد : آره... دوستاش توی زندان بهش یاد دادن
خانواده عروس : پس زندانم بوده...!؟
...مادر داماد : زندان که نه... والا معتاد بوده ، گرفتنش یه کمی بازداشتش کردن
خانواده عروس : پس معتادم بوده...!؟
...مادر داماد : آره... معتاد بود ، بعد زنش لوش داد
خانواده ءعروس : زنش !!!؟؟؟
عشق معطوف به غیر از خود است. در حالیکه محور هوس خود فرد و لذت اوست. جملات زیر را مقایسه کنید:
- ( من) دوستت دارم
- ( من) برات می میرم
- (برای من) هیچکس مثل تو نمیشه
- ( من ) همیشه به فکر توام
-( من) را فراموش نکن
- ( من ) از تو رنجیدم
در حالیکه در عشق، توجه به حالتها و لذتهای خود نیست. و خواست و شرایط معشوق جایگزین خودخواهی فرد می شود.
جمله معشوق است و عاشق پرده ای
زنده معشوق است و عاشق مرده ای
2 – هوس پاسخ به یک نیاز جسمانی و روانی است، مثل نیاز به آب، نیاز به اکسیژن ، نیاز به غذا. ولی عشق فراتر از یک چنین نیازی هست. عشق فراهم آورنده رشد و خودشکوفایی فرد است. لذا فردعاشق خود را خوار نمی کند، کوچک نمی کند. عشق عزت و احترام دارد و این احترام از روی بی نیازی و بزرگی عشق حاصل می شود. شاید در فیلم ها دیده و شنیده باشید که فردی می گوید« من عشق را گدایی نمی کنم».
هر چه جز عشقست، شد ماکولِ[1] عشق
دو جهان یک دانه پیش نَولِ[2] عشق
دانه یی مر مرغ را هرگز خورَد؟
کاهدان مر اسب را هرگز چَرَد[3]؟
ادامه ی مطلب رو بخونید
ادامه مطلب ...