بسمه تعالی
سلام
به همه عزیزان
چقدر زود گذشت
انگار همین دیروز بود داشتیم آماده می شدیم بریم پیشواز ماه مبارک رمضان...!
یه جورایی دلم نمی خواست تموم شه....ولی قانون زمان یه چیز دیگه ای میگه ...!
خیلی زود گذشت...خیلی...!
امیدوارم خدا ما رو به برکت و حرمت این ماه عزیز بخشیده باشه.
دلتون شاد قلبتون سرشار از عشق و محبت
عیدتون مبارک!
استادی از شاگردانش پرسید: چرا ما وقتى عصبانى هستیم داد میزنیم؟ چرا مردم هنگامى که خشمگین هستند صدایشان را بلند میکنند و سر هم داد میکشند؟
شاگردان فکرى کردند و یکى از آنها گفت: چون در آن لحظه، آرامش و خونسردیمان را از دست میدهیم.
استاد پرسید: این که آرامشمان را از دست میدهیم درست است امّا چرا با وجودى که طرف مقابل کنارمان قرار دارد داد میزنیم؟ آیا نمیتوان با صداى ملایم صحبت کرد؟ چرا هنگامى که خشمگین هستیم داد میزنیم؟
شاگردان هر کدام جوابهایى دادند امّا پاسخهاى هیچکدام استاد را راضى نکرد.
سرانجام او چنین توضیح داد: هنگامى که دو نفر از دست یکدیگر عصبانى هستند، قلبهایشان از یکدیگر فاصله میگیرد. آنها براى این که فاصله را جبران کنند مجبورند که داد بزنند. هر چه میزان عصبانیت و خشم بیشتر باشد، این فاصله بیشتر است و آنها باید صدایشان را بلندتر کنند.
سپس استاد پرسید: هنگامى که دو نفر عاشق همدیگر باشند چه اتفاقى میافتد؟ آنها سر هم داد نمیزنند بلکه خیلى به آرامى با هم صحبت میکنند. چرا؟ چون قلبهایشان خیلى به هم نزدیک است. فاصله قلبهاشان بسیار کم است.
استاد ادامه داد: هنگامى که عشقشان به یکدیگر بیشتر شد، چه اتفاقى میافتد؟ آنها حتى حرف معمولى هم با هم نمیزنند و فقط در گوش هم نجوا میکنند و عشقشان باز هم به یکدیگر بیشتر میشود.
سرانجام، حتى از نجوا کردن هم بینیاز میشوند و فقط به یکدیگر نگاه میکنند. این هنگامى است که دیگر هیچ فاصلهاى بین قلبهاى آنها باقى نمانده باشد.
رام کنندگان حیوانات سیرک برای مطیع کردن فیلها از ترفند ساده
ای استفاده می کنند.زمانی که حیوان هنوز بچه است، یکی از پاهای او را به تنه درختی
می بندند. حیوان جوان هر چه تلاش می کند نمی تواند خود را از بند خلاص کند اندک
اندک این عقیده که تنه درخت خیلی قوی تر از اوست در فکرش شکل می گیرد.وقتی حیوان
بالغ و نیرومند شد ،کافی است شخصی نخی را به دور پای فیل ببندد و سر دیگرش را به
شاخه ای گره بزند. فیل برای رها کردن خود تلاشی نخواهد کرد
پای
ما نیز ، همچون فیلها،اغلب با رشته های ضعیف و شکننده ای بسته شده است ، اما از
آنجا که از بچگی قدرت تنه درخت را باور کرده ایم، به خود جرات تلاش کردن نمی دهیم،
غافل از اینکه برای به دست آوردن آزادی ، یک عمل جسورانه کافیست.
(پائولو کوئیلو)
التماس دعا دارم از همه ی عزیزان
اگر در این شبها سر سجاده ی سبز
دل مهربانتان لرزید وقطره اشکی
گوشه ی چشمانتان را نمناک کرد
به یاد ماهم دستی به آسمان بلند
کنید که خدا به حرمت نفس آسمانی
فرشته های زمینی اش
گوشه چشمی هم به ما بندازه
حاجتتون روا
بسمه تعالی
سلام
خسته نباشد
خوب کارا ی خدا ما بعد از چند وقت پامون به اینجا باز شد
امیدوارم طاعات و عبادات همگی مورد قبول درگاه حق واقع شده باشه
وای چقدر شیرین این ماه رمضون دلم نمی خواد هیچ وقت تموم شه
چقدر لذت بخش که آدم از صبح تا شب تمام روح و جسمش روزه دار باشن
فقط و فقط برای یک هدف
چقدر شیرین وقتی روزه هستی فکر کنی داری کم کم به حکمت
بعضی چیزا که قبلا غافل بودی
داری پی می بری
چقدر شیرین که فکر کنی هر چی جلو بری راه عبودیت تمامی نداره
چقدر شیرین که بعضی اوقات از بس فکر کنی به معشوقت دیگه احساس کنی
ذهنت اونقدر کوچک و عا جز هست که نمی تونه به ذات مقدسش پی ببره
خیلی شیرینه!
و باز از همه شیریت تر اینه که فکر کنی داری روز به روز به معشوقت نزدیک تر میشی!
ان شاءالله اگه خدا بخواد و عمری باقی بود و حس و حالش بود یه چیزایی آپ می کنیم
موفق وپیروز باشید
التماس دعا
10 روش برای افزایش رضایت از زندگی
در چند سال اخیر، روانشناسان
و جامعهشناسان به بررسی اطلاعات درباره پرسشی پرداختهاند که
قبلاً برای فلاسفه مهم بود: چه چیزی باعث رضایت ما میشود؟
پژوهشگران به این منظور
تحقیقات گستردهای در سراسر جهان انجام دادهاند تا ببینند چگونه چیزهایی مانند پول، نگرش، فرهنگ، حافظه، تندرستی، نوعدوستی و
عادات روزانه بر احساس بهروزی ما تأثیر میگذارد.
حوزه جدید روانشناسی مثبت پر از یافتههای جدیدی
حاکی از آن است که اعمال ما تأثیر چشمگیری بر احساس خوشبختی و
رضایت ما از زندگی دارد. 10 راهبرد ثابتشده برای افزایش رضایت از زندگی عبارتند از:
1 – لحظات روزانه زندگی را درک کنید
هر از چندی مکث کنید تا گل سرخی را ببویید یا
کودکان را حین بازی تماشا کنید. کسانی که درنگ میکنند تا
وقایعی را که بهطور عادی با عجله پشت سر
میگذارند،
ببینند یا در طول روز به وقایع خوشایند روزانه فکر میکنند، افزایش قابل توجهی را از نظر رضایت و کاهش
افسردگی گزارش میکنند.
2 – از مقایسه بپرهیزید
چشم و همچشمی جزئی از بسیاری از فرهنگهاست
اما مقایسه خودمان با سایرین
میتواند
به رضایت و عزت نفس لطمه وارد کند. به جای مقایسه کردن با دیگران، توجه خود را به دستاوردهای شخصی
معطوف کنید تا به رضایت بیشتری
دست
یابید.
3 – بیش از اندازه به پول توجه نکنید
کسانی که پول را در رأس فهرست اولویتهای خود
قرار میدهند، بیشتر در معرض
افسردگی،
اضطراب و عزت نفس پایین هستند. این امر در ملل و فرهنگهای گوناگون یکسان است. هر چقدر بیشتر رضایت
را در کالاهای مادی بجوییم، کمتر
آن
را مییابیم. رضایت، عمر کوتاهی دارد و گذراست. پولدوستان نیز در آزمون پویایی و خودشکوفایی نمره اندکی میگیرند.
4 – اهداف معنادار داشته باشید
کسانی که برای تحقق چیزی ارزشمند تلاش میکنند،
بسیار راضیتر از کسانی هستند که
رؤیاها
یا آرزویی ندارند. این اهداف میتواند به سادگی یادگرفتن مهارتی جدید یا بار آوردن بچهها به شیوهای
اخلاقی باشد. انسان همواره برای رشد
به
نوعی معنا نیاز دارد. به گفته دانشمندان، رضایت و خوشبختی در محل تلاقی لذت و معنا قرار دارد. هدف چه در محل کار
و چه در خانه آن است که
فعالیتهایی
انجام دهیم که از نظر شخصی هم لذتبخش و هم مهم باشد.
5 – در کار ابتکار به خرج دهید
میزان رضایت شما از شغل تا حدی به ابتکاری که به
خرج میدهید، بستگی دارد. محققان معتقدند هنگامی که
خلاقیت به خرج میدهیم، به دیگران کمک میکنیم و
راههای
بهبود در امور را پیشنهاد میکنیم یا کارهای اضافی انجام میدهیم، از کارمان بیشتر احساس اغنا میکنیم.
6 – دوست پیدا کنید و به خانواده
اهمیت دهید
افراد راضی معمولاً خانواده دوست و روابط بهتری
دارند. اما صرف کمیت رابطه با
افراد
کافی نیست، بلکه کیفیت آن نیز اهمیت دارد. انسان به رابطه نزدیک نیاز دارد؛ رابطهای که در برگیرنده تفاهم
و توجه باشد.
7 – لبخند بزنید، حتی زمانی که حالش
را ندارید
بهنظر ساده میرسد اما بسیار مؤثر است. افراد
راضی امکانات موجود، فرصتها و
موفقیت
را میبینند. وقتی آنان به آینده نگاه میکنند، خوشبین هستند و وقتی گذشته را مرور میکنند، معمولا گزینههای
مثبت را میبینند. حتی اگر
از
بچگی اینگونه بزرگ نشدهاید که نیمه پر لیوان را ببینید، با تمرین نگرش مثبت به عادت تبدیل میشود.
8 - طوری تشکر کنید که گویی واقعاً
قدردان هستید
کسانی که عادت به سپاسگزاری دارند، معمولاً
سالمتر و خوشبینتر هستند و بیشتر
به
سوی تحقق اهداف پیشرفت میکنند. تحقیقات نشان میدهد افرادی که به کسانی که به آنان کمک کردهاند، نامه
تشکرآمیز مینویسند، از نظر رضایت در
سطح
بالا و از نظر افسردگی در سطح پایینی قرار دارند. به علاوه اثر یک نامه تشکرآمیز تا هفتهها طول میکشد.
9 – از خانه بیرون بروید و ورزش کنید
تحقیقات نشان میدهد که ورزش میتواند به اندازه
داروها در درمان افسردگی مؤثر
باشد
و در عین حال هیچگونه عوارض جانبی نیز نداشته باشد. به علاوه، هزینه آن نیز بهمراتب کمتر است. ورزش منظم حس
تحقق چیزی را به انسان میدهد،
امکان
تعامل با دیگران را فراهم میکند، هورمونهای عامل احساس خوب را در بدن آزاد میکند و عزت نفس را افزایش میدهد.
10 – بخشش را فراموش نکنید
نوعدوستی و بخشش را به جزئی از زندگی خود تبدیل
کنید و از این کار مقصودی را
بجویید.
محققان میگویند کمک به همسایه، داوطلبشدن برای انجام کارهای عامالمنفعه یا اهدای کالا و خدمات باعث
ایجاد احساس خوبی در شخص میشود
که
مزایای زیادی از نظر تندرستی به همراه دارد که از ورزش کردن یا ترک کردن سیگار هم بیشتر است. گوش کردن به درد
دل دوست، یاد دادن مهارتها،
توجه
به موفقیتهای دیگران و روحیه گذشت نیز به رضایت میافزاید. محققان میگویند کسانی که برای دیگران خرج میکنند،
بیشتر از کسانی که برای
خودشان
خرج میکنند، احساس رضایت میکنند.
آیا خداوند فراموشمان کرده است!
کوهنوردی می خواست به قله بلندی صعود کند. پس از سالهای سال تمرین و آمادگی ، هنگامی که قصد داشت سفر خود را آغاز کند شکوه و عظمت پیروزی را پیش روی خود آورد و تصمیم گرفت صعود را به تنهایی انجام دهد او سفرش را زمانی آغاز کرد که هوا رفته رفته رو به تاریکی میرفت ولی قهرمان ما به جای آنکه چادر بزند و شب را زیر چادر به صبح برساند، به صعودش ادامه داد تا این که هوا کاملا تاریک شد. به جز تاریکی هیچ چیز دیده نمیشد. سیاهی شب همه جا را پوشانده بود و مرد نمیتوانست چیزی ببیند حتی ماه و ستارهها پشت انبوهی از ابر پنهان شده بودند.
کوهنورد همانطور که داشت
بالا میرفت ، در حالی که چیزی به فتح قله نمانده بود، پایش لیز خورد و با سرعت هر
چه تمامتر سقوط کرد. سقوط همچنان ادامه داشت و او در آن لحظات سرشار از هراس ،
تمامی خاطرات خوب و بد زندگیاش را به یاد میآورد.
داشت فکر می کرد چقدر به مرگ نزدیک شده است که ناگهان دنباله طنابی که به دور
کمرش حلقه خورده بود بین شاخه های درختی در شیب کوه گیر کرد و مانع از سقوط کاملش
شد. در آن لحظات سنگین سکوت، که هیچ امیدی نداشت از ته دل فریاد زد: خدایا کمکم کن
!
ناگهان ندایی از دل آسمان پاسخ داد از من چه میخواهی؟
- نجاتم بده خدای من!
- واقعا" فکر می کنی میتوانم نجاتت دهم؟
- البته ! تو تنها کسی هستی که می توانی مرا نجات دهی.
- پس آن طناب دور کمرت را ببّر!
و بعد سکوت عمیقی همه جا را فراگرفت.
اما مرد تصمیم گرفت با تمام توان مانع از پاره شدن طناب حلقه شده به دورکمرش شود.
روز بعد، گروه نجات گزارش داد که جسد منجمد شده یک کوهنورد در حالی پیدا شد که
طنابی به دور کمرش حلقه شده بود و تنها دو متر با زمین فاصله داشت...
من و شما چی؟ چه قدر تا حالا به طنابی در تاریکی چسبیدیم به خیال نجات ؟
تا حالا چه قدر حس کردیم که خداوند فراموشمان کرده ؟ یکبار امتحان کنیم؛بیایید
طناب رو رها کنیم ...