luna

lovely

luna

lovely

دلنوشته جالب

بسمه تعالی


سلام دوستان

وقت همگی بخیر

می خوام براتون نقل از قول از یک دلنوشته  رو بگذارم برای خودم جالب بود گفتم شما هم بخونید بد نیست!

 

 

                                      به نام او که تنها اعتماد من است

 



بعضی روزا خیلی دلگیر میشن....

حتی خورشید دیده نمیشه و آسمون هم دلگیر

نمیدونم تا بحال شده احساس کنی فقط وفقط تکیه گاهت خداست و هرچی تلاش میکنی به بنده هاش اعتماد کنی بازم با کاراشون و حرفاشون اعتمادتو سلب میکنند...

نمیدونم تا بحال شده احساس کنی تو این دنیا کسی نیست صداتو بشنوه...و به حرفات گوش بده....البته اصلا مهم نیست چون گوش شنوای همه ی ما خداست....

تا بحال شده احساس کنی که  عشق فقط عشق جاودانی... و اینکه کسی تو این دنیا لیاقت عشقتو نداره....

تا بحال شده احساس کنی  اون کسی که واقعا فکر میکردی با تمام وجودش خوشبختت میکنه و فقط وفقط به تو فکر میکنه و شادیتو میخاد ، عزیزترینشی و بخاطرت هرکاری میکنه .....فقط یک فکر بوده و وجود خارجی نداره...!


زندگی معجون تلخی است که

                                    همه ی ما مجبور به چشیدنیم

 

 

 

خدایی با این که وجود خارجی نداره موافقم...!

 

نمیدونم ما انسان ها تا کی می خوام اسیر این دنیا باشیم و از این دنیا نالان!

 

ای کاش کمی بخودمان می آمدیم....و در ک می کردیم که هیچ عشق و غایتی بالاتر از معبودمان نیست همان که در درگ هایمان شریان دارد و ما از آن غافلیم.

 

 

این جمله رو خیلی قبول دارم:

<<این رو بدون که توی این دنیا یک قلب هست که فقط به خاطر تو میتپه و اون قلب خودته.>>

 

اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا

 

یا علی

 

۱۵ رجب

بسمه تعالی

 

 

سلام به همه ی دوستان

 

 

امیدوارم از تابستانتون لذت کافی رو ببرید و از تک تک لحظاتتون بدرستی استفاده کنید و قدرشون رو بدونید.

 

خوب فکر میکنم امروز بیشتریا بدونن چه روزیه...

امروز 15 رجب میباشد.

که همونطور که میدونید هم روزه در این روز بسیار ثواب داره هم انجام اعمال ام داوود.امیدوارم که همه تون این سعادت نصیبتون شده باشه

 

من دیشب تصمیم گرفتم اگه عمری باقی بود و زنده بودم و خدا سعادتشو نصیبم کنه روزه بگیرم...شام که خوردم احساس بی نیازی برای سحری خوردن کردم خوب آخه راهی هم نیست تا سحر ساعت 3.33 اذان میگن.

 

فقط قصد داشتم تا سحربیدار بمونم و قبل از اذان یک لیوان آب بنوشم!(ولی بعضیا فکر میکردن من خوابم میاد یا میخام بخوابم....متاسفانه...!)


خیلی ساعت تند و سریع میگذشت منم سر خودمو بند کرده بودم ....اتفاقا هوا هم خیلی خوب بود حتی تا ÷شت بام هم رفتم و دقایقی رو اونجا سپری کردم...

 

یه اتفاق جالبی که رخ داد این بود که من تشنه بودم ولی گفتم همون 5دقیقه مونده به اذان میرم هم آب میخورم هم وضو میگیرم....میدونم چیزه دیگه ای نمونده بود به اذان نمیدونم چطور شد که هم به خودم اومدم دیدم دارن اذان میگن...خشکم زده بود!!مات و متحیر مونده وبودم!چطور میشه یکنفر این همه مدت بیدار باشه برا یک لحظه..!واقعا احساس تشنگی بدی میکردم...!ازطرفی هم با خودم گفتم اگه خدا منو طلبیده و میخواد که روزه بگیرم و منو از آب محروم کرده خودش این احساسو درمن میکشه!نماز خوندمو خوابیدم.

 

جالب ساعت 12 با صدای کوکوی موسی کوتقی ها بیدار شدم...اینقدر عصبانی شده بودم کلی چرند بارشون کردم.

مثل امروز قبل از نماز ظهرغسل داشت که خیلی هم ثواب داره...میدونم از رو تختم پریدم تو حمام...!

هرچی هی مزمزه میکردم احساس میکردم واقعا تشنه نیستم....!برای خودم خیلی جالب بود که اون احساس تشنگی مفرط کجا رفته!

 

ساعت های 12.25 بود اذان میگفتن منم نمازموخوندم و شروع کردم به انجام اعمال ام داوود(قسمت مهمی که میخوام بگم....الان ناراحتم دوست داشتم اینو زود تر مینوشتم که حداقل کسایی که یادشون رفته ....البته تو مفاتیح هست....هرچند الان بعید میدونم کسی بتونه کامل همشو تا قبل از اذان انجام بده....ولی بازم....)

 

100مرتبه حمد

100مرتبه توحید

10مرتبه آیه الکرسی

بعد سوره انعام- بنی اسرائیل- کهف- لقمان- یس- صافات- حم سجده- حمعسق- حم دخان- فتح- واقعه- ملک- ن- انشقاق و ما بعدش تا آخر قرآن.

 

و در اتمام یک دعایی داره تقریبا باید به مفاتیح رجوع کنید ...و بعد ان شاءالله هم استجابت میشید و هم رفع غم و اندوه

 

راستش من ازبعد از نماز ظهرم که شروع کردم الانساعتی میشه تموم شده...واقعا دهنم کف کرد...!!!!!!چون وقتی آدم روزه هست در حالت عادی زیاد که حرف میزنه احساس ضعف و بیحالی بهش دست میده....!ولی با این وجود خیلی لذت بخش....

وقتی دیگه دعاها تموم شد احساس شادی مفرطی بهم دست داد که هنوزم همراهم...

 

چیزه دیگه ای نمونده تا افطار...این لحظات خیلی برام با صفاست و اصلا دلم نمیخواد تموم شه...میدونید یاد چی میفتم؟یاد ماه رمضان...


داشتم به این فکر میکردم که ازچندین نفر شنیده بودم که وای امسال ماه رمضان تو اوج تابستان،ما میریم از تشنگی و گرما وای خدا فلان و فلان....من در جوابشون گفتم فکر اینهارو نکنید خدا خودش نیرو میده....ولی الان واقعا خندم گرفته و هرچی فکر میکنم میبینم واقعا چه فکر مسخره ای کردن....!الان با تمام وجودم دارم حس میکنم اون جمله ای رو که گفتم : "خدا حودش نیرو میده"  واقعا همینطوره من الان نه احساس تشنگی میکنم و نه گرسنگی ... بعضی چیزا هم که برای یک روزه دار طبیعیه دیگه ضعف و بی حالی...ولی با این وجود اگه به من الان بگن دو 540 متر برو میرم یعنی میدونم که انرزی رو خدا خودش بهم داده!

 




در این لحظات ملکوتیاز همه ی شما دوستان التماس دعا دارم...


و از خدا میخوام به حرمت پاکان نگاهی هم به ما بیندازد.


"اللهم عجل لولیک الفرج"


"اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا"