luna

lovely

luna

lovely

جواب

سلام 

خسته نباشید 

دوست عزیز جوابتون رو در بخش نظرات دادم! 

مطالعه فرمایید 

موفق و پیروز باشید 

یا علی

دوازده پیام عشق

 


برای متولدین دوازده ماه سال 



متولدین فروردین
که به جهان بیاموزید که عشق "معصومیت" است و از جهان بیاموزید که عشق "اعتماد" است.

متولدین اردیبهشت
که به جهان بیاموزیدکه عشق "صبر و تحمل" است و از جهان بیاموزید که عشق "بخشش و گذشت" است.

متولدین خرداد
که به جهان بیاموزید که عشق "آگاهی" است و از جهان بیاموزید که عشق "احساس" است.

متولدین تیر
که به جهان بیاموزید که عشق "فداکاری" است و از جهان بیاموزید که عشق "آزادی" است.

متولدین مرداد
که به جهان بیاموزید که عشق "شور و نشاط" است و از جهان بیاموزید که عشق "فروتنی" است.

متولدین شهریور
که به جهان بیاموزید که عشق "نیاز" است و از جهان بیاموزید که عشق "کمال" است.

متولدین مهر
که به جهان بیاموزید که عشق "زیبایی" است و از جهان بیاموزید که عشق "هماهنگی" است.

متولدین آبان
که به جهان بیاموزید که عشق "هیجان" است و از جهان بیاموزید که عشق "تسلیم شدن" است.

متولدین آذر
که به جهان بیاموزید که عشق "صمیمیت" است و از جهان بیاموزید که عشق "وفاداری" است.

متولدین دی
که به جهان بیاموزید که عشق "عقلانی" است و از جهان بیاموزید که عشق "از خود گذشتگی" است.

متولدین بهمن
که به جهان بیاموزید که عشق "اغماض" است و از جهان بیاموزید که عشق "یگانگی" است.

متولدین اسفند
که به جهان بیاموزید که عشق "رحم و شفقت" است و از جهان بیاموزید که عشق "همه چیز" است

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا

بسمه تعالی




السلام علیک  یا علی بن موسی الرضا


یا علی بن ابی طالب روزتون مبارک!



به حق این روز عزیز آن چه که در خور وشایسته خود هست یه ما ارزانی بفرما




التماس دعا

بی عفافی یک استاد...

                                          بسمه تعالی


سلام

شبتون بخیر

انشالله که خوب و سلامت باشید و زندگی به کامتون شیرین باشه

 

 

حالم خیلی بد...چشام سیاهی میره!

باورم نمیشه...

دارم از سر درد منفجر!سرم گیج میره!

چندتا سوال داره مخمو میخوره!

اینکه مگه هر یک از ما چندنفرو برای خودمون میخوایم؟

اصلا تعهد و تاهل یعنی چی؟

نمیدونم....واقعا چی بگم...

 

اینکه مگه عفت و حجاب فقط برای خانم ها و دختران؟

 

آخه یکی بیاد بگه ...مرد مومن تو که از خودت ناموس داری....دختر مردمو از ان خودت کردی...دیگه چرا بی ناموسی؟ چرا با دخترای دیگه میلاسی؟

آخه مگه گوسفند گرفتی؟

 

چرا چشمت باید دنیال دختر دیگه باشه!

آخه تو وقتی زن داری اصلا حرام که چشم تو چشم زن یا دختر مردم بشی!

چه برسه...!

 

من نمی فهمم معنای تعهدو تاهل یعنی چی واقعا!

 

اصلا نمی فهمم ما آدم ها چی از این دنیا می خوایم؟

آره؟

از لذت های دنیا چی می خوایم؟

اصلا لذت و خوشی دنیا چی هستو ما تو چی میبینیم؟

 

 

 

خدا هر لذتی رو که آفریده {حلالش رو قرار داده و در کنارش حرامش رو هم قرار داده!}

 

چرا ما لذت،لذت های حلال رو کم میشمریم وهمش حیوانی فکر میکنیم!آره؟

آخه مگه فرق ما انسان ها با حیوانات چیه؟

 

چرا فکر نمیکنیم که لذت فقط در کارهای حلال!

 

من میخوام بدونم اینکه تو یک دختر رو از برای خودت میکنی واز اون استفاده میکنی اون رو شریک خودت میدونی....اون رو همسر خودت میدونی...اون رو یارو همراهت میدونی!در هرلحظه...در غم و شادی هم شریکیید...با هم لذت میبرید...باهم دنیا رو میبینید....باهم همه چی رو تجربه میکنید....باهم یک زندگی متفاوت رو تجربه میکنید....نگران هم هستید....با هم میخندید....با هم می خوابید....با هم کار میکنید...با هم سختی میکشید....باهم گریه میکنید....با هم خوش هستید....با هم به آرزوهایتان میرسید.....باهم به سعادت وکمال میرسید....و یک عمر در آغوش هم بخواب میروید

 

کم کم تو میشی اون و اون میشه تو!

یا اصلا خیلی ساده فکر میکنیم  در حد یک زندگی عامیانه و معقول!نه خیلی عاشقانه وپر علاقه

 

آیا این کمه؟

واقعا کمه؟

دیگه چه لذتی بالاتر از این وجود داره؟

من که هیچ لذتی رو از این در دنیا بالاتر نمیدونم!

 

دیگه چی میخوایم از این دنیا؟

به غیر از یک وجب خاک برای کوچ...!مگه ما چقدر می خوایم عمر کنیم!

 

آیا

لذت و خوشبختی دنیا اینه که چشممون دنبال دخترو زنای مردم باشه؟و هر روز با یکی باشیمو لذت ببریم(گناه کنیم)؟

آره؟

 

آیا حیوانی زندگی کردن لذت بخش؟

آیا اینکه هر روز خانمت رو update کنی !این لذت؟

 

وای برما

 

نمیدونم چرا...یک لحظه شیطانی شدم:واین جمله روبر زبان آوردم...اینکه:"حالم از هرچی مرده بهم میخوره...!"

ولی بعدش به خودم اومدم....حالم خیلی بد شده بود ....نظاره گر صحنه بدی بودم...نه از یک فرد عادی....بلکه از یک استاد و تحصیل کرده ی این مملکت!اگه از یک فرد عادی یا در خیابان میدیم اصلا اهمیتی نداشت!و چشمامو روی هم میگذاشتم!ولی....

 

با این وجود سعی میکردم بر خودم مسلط باشم....چون تو اون لحظه هزاران فکر شیطانی از ذهنم عبور میکرد...و حالمو بدتر میکرد....و بعد لعنت بر شیطان گفتم و سعی کردم خودمو آروم کنم،وبعد به خودم گفتم:"خوب همه ی مردا که مثل هم نیستند...!"

 

با این وجود بازم آروم نمیشدم....

احساس خیلی بدی داشتم....و مدام خدا خدا میکردم.....

 

میدونم الان کنجکاوید بدونید چی شده!میگم ولی شاید برای بعضی هاتون خنده دار بیاد وبگین اینکه چیزی نیست!آره ..درسته...من روزانه با دختر هایی صحبت میکنم که گوهره ی وجودیشون رو فروختن،عفت خودشون رو با خاک یکسان کردند....وتباه شدن!ولی اینقدر برام مثل این جریان امشب هضمش سخت و سنگین نبود....

نمیدونم چطور باید بگم تا متوجه شید....

واقعا مغزم کار نمیکنه...

می ترسم چرتو پرت بنویسم براتون وفقط وقت ارزشمندتون روتلف کنم....ولی

سعی میکنم ...واضح بگم

 

 

خوب

 

چیزی نمیشه از کلاس اومدم!یک چیزی رو دیدم که حالم هرچقدر بد بود بدتر شد!

و واقعا خالی از لطف نیست که بیان کنم چون متاسفانه یکی از بارز ترین معظلات جامعه امروز!

 

نمیگن آخر زمان اومده؟راست میگن!

 

ماجرا از این قراره که من ساعت کلاسم رو بخاطر یک مسئله مهمی که پیش اومد مجبور شدم عوض کنم هرچقدر هم که استادمون رو خیلی دوست داشتم...چون یک خانم بسیار روشنفکری بود!

ولی حالا به دلایلی مجبورشدم و ساعت کلاسموجلوتر انداختم!

امروز اولین جلسه ای بود که سر کلاسش میرفتم!یک پسر خیلی جوان ولاغر اندام،که حدودا 25-26 بهش میخورد!یک رینگ هم در دست چپش بود!که گویای متاهل بودنش بود!

 

 

سر کلاس یکی از بچه ها  حسابی گیج میزد و حسابی هم اظهار فضل میکرد(البته طفلک دست خودش نبود)ولی با این وجود بچه ها حسابی میخندیدند...استاد هم که نیشش تا بنا گوشش باز...آخرین باری که یه چی گفت و بچه ها خندیدند(البته نه اینکه مسخره کنند)دختره گفت:خوب مگه بد حرف میزنم،استاد خودتون گفتین باید حرف بزنین خوب ناراحت میشم اینقدر بهم میخندین!بد استاد آرومش کرد و گفت نه خیلی خوبه و ...

 

کلاس که تموم شد رفتم پیش استاد و سوالی از اول کلاس کردم  چون هنو به روش کارش آشنا نبودم!

حالم داشت بهم میخورد...مردک چنان با جسارت تمام اجازه میداد بخودش که به چشمای بچه ها زل بزنه وبا راحتی تمام صحبت کنه!من واقعا خجالت میکشیدم و سرم رو انداخته بودم پایین ...اصلا از رو نمیرفت!

 

بعد در همین بین همون دختره اومد و به استاد گفت: (ی خورده  هم خودشو لوس میکرد) من خیلی بد حرف میزنم؟بعد استاد جواب داد:نه اصلا،اتفاقا برعکس...بعد دختره برداشت گفت:پس چرا بهم میخندین؟استاده گفت"برای اینکه خیلی نازی....! بهش نگاه کردو حالت چهرش یه خورده عوض شد...و بعد یک لبخند بهش زد ...من اینو که شنیدم دیگه نفهمیدم دختره چی گفت فقط میدونم سرم داشت گیج میرفت....گوشام حالت کری گرفته بود!فقط آخر شنیدم که استاد بهش گفت:بعدا باهم صحبت میکنیم...

همین!

 

اصلا باورم نمیشد!

توی راه پاهام شل شده بود....و سرم گیج میرفت....آرزو میکردم که یا تاکسی گیرم بیاد یا یکی بیاد دنبالم...

 

هیچی باورم نمیشد....

در آن واحد هزاران چیز جلوی چشمام میومد...

حلقه ی دست چپش

سمتش...ومقامی که دراون قرارداره(استاد)....الگو....

خانمش...

بی حیاییش...

....

وحالم بدتر میشد...

دلم خیلی برای خانمش میسوخت....خیلی

 

وقتی اومدم خونه...برای مامانم همه چیو تعریف کردم....مامانم سعی میکرد منو آروم کنه... میگفت:باور نکن اون ازدواج نکرده حلقه الکی دستش کرده تا دخترا بندش نشن!

من میگفتم : آخه اگه حلقه دستش کرده که دخترا آویزونش نشن پس چرا خودش آویزون میشه؟چرا بی حیایی میکنه؟اونم در ملا عام؟خوب بره گمشه بیرون هرکاری میخواد بکنه....

 

برفرض که مجرد..این به کنار... اصلابه من چه

 

آخه مگه اون هنرجو هایی که تو اون کلاسن چشم ندارن؟الگو نمیگیرن؟تاثیر نمیگیرن؟

 

ما میریم چیزی یادبگیریم یا بی عفافی  کنیم؟و بی عفافی رو یادبگیریم؟

او نچطور؟لابد اونم باید بی عفافی و بی حیایی روآموزش بده!

اون که استاد هست  باید خیلی حساب شده رفتار کنه مخصوصا در یک محیط بسته و پر از نامحرم!

حالا میخواد بره بیرون هرکاری دوست داره بکنه! به من چه ربطی داره؟من که به حریم خصوصی کسی دخالت نمیکنم!

 

نمیدونم چی بگم واقعا....

انشالله که خدا از سر تقصیرات همه ی ما بگذره!

وما رو آنی  وکمتر از آنی به خودمون وا مگذاره...

 

فقط تنها چیزی که میخوام بگم ...

اینکه...

 

بیایید از گوهره ی  وجودیمان محافظت کنیم،تا مبادا با کوچکترین کم خردی و بی توجهی ازدست برود!

 

ارزش وجودیمان بیش از آن گنجی است که به دنبالش هستیم!

 

 

التماس دعا

چگونه به حساب خود رسیدگی کنیم؟(ادامه!)

بسمه تعالی

 

 

سلام دوستان

 

وقتتون بخیر و خوشی باشه انشالله

 

روز جمعه خوبی رو براتون آرزو می کنم.

 

خوب یکی از دوستان فرمودند این کارو انجام میدند ولی از مثمره ثمر بودنش واهمه دارند!یا اینکه از کجا معلوم جواب میده!

 

 

خوب در جواب باید بگم :

 

ببینید ثمره ی این کار تنها دست خود ماست...و تنها تلاش ما رو میطلبه!

 

مثلا:من اون اول ها  خوب واقعا برای مطالعه مصمم نبودم ولی فقط برای اینکه اون مطالعه در کارهای خوبم چک بخوره مطالعه میکردم!حتی شده یک صفحه!

 

یا فقط برای اینکه قرآن خواندن در کارهای خوب چک بخوره!هر روز اگه شده 2آیه قرآن می خوندم!

 

یا مثلا برای اینکه  ذکر خدا چک بخوره!ذکر هر روز رو صبح که پامیشدم در حین انجام کار میگفتم!

 

یا برای اینکه ناسزا نگم و چک نخوره:حرف اولش رو که میگفتم بعد آخرش رو به یک اسم دیگه تبدیل میکردم تا بتونم کنترل زبونم رو دست خودم دربیارم!مثلا:هم عصبانی میشدم و میخواستم بگم احمق.. هم اح که میگفتم یادم میومد... ومیگفتم احمد!

 

ببینید به همین راحتی !خیلی چیزای دیگه هستن!که فقط به خودمون نگاه میکنه!

بعد الان نتیجه ش چی شده؟

اینکه اگر قبل  2 آیه قرآن میخوندم فقط برای چک!الان حتما بعد از نماز صبح باید حداقل یک صفحه قرآن رو بخونم یا بیشتر!واگرنه خوابم نمی بره!یا بعد از نماز مغرب عشا قرآن خودش منو میکشه به طرف خودش!که اگه شده یک سوره کوچک بخونم!خدا میدونه که همینه!

 

یا الان اگه ذکر هر روز رو نگم انگار یه چیم کمه!

 

دیگه نه  برای چک خوردن!!بلکه برای خود و خدای خودم این کارهارو انجام میدم.

 

ببینید مثلا من رو خواندن نماز صبح خیلی تعصب دارم!چون هم خدا خیلی بهش اهمیت میده و هم  قضا شدنش جز اون 3 وقتی که زمین فریاد میکشه!اول ها به زور موبایلم بلند میشدم ولی در کمال تعجب خودم!

یک شب که از شدت خستگی فراموش کردم alarmش رو on کنم خوابم برد!

 

باورم نمیشد!دقیقا با صدای الله اکبر اذان چشام باز شد!(البته باید استرس نماز رو داشته باشید!نه براتون بی اهمیت باشه)

 تعجب کردم که چرا موبایلم زنگ نزد!بعد که نگاه کردم دیدم off بوده!

 

به همین راحتی!

 

فقط یک خورده باید به خودتون اهمیت بدین!یک خورده رو خوردتون کارکنید!لازم نیست کوه جابه جا کنید!

اصلا!

فقط  بیشتر به خدا توجه کنید!

 

تصورکنید شما به دکتر رفتین!

و دکتر گفته باید پرهیز کنید تا خوب شین !

و تحت حداقل یک دوره 1ماه و حداکثر 3ماه (که بستگی به خودتون داره!) درمان

مریضیتون خوب میشه!

 

قطعا شما چون سلامتیتون رو دوست دارید اینکا رو میکنین!

 

 

خوب حالا هم من حقیر،به عنوان دکترشما این نسخه رو براتون  نوشتم!

وشما اگه خدا وخودتون و زندگیتون رو وست دارین تمام بدنتون رو تحت فرمان خودتون درمیارین!وباتوکل و کمک از خدا، به نسخه من عمل میکنین!

ودیری نمی پایدکه شما یک پرهیزکار میشوید!وبه هدفتون میرسین!

 

من بهتون قول میدم!

 

درضمن اگه اینکارو انجام دادین و ثمر داد!منو بی خبر نگذارید!

حتی اگه ثمر هم نداد بی خبر نگذارید چون قطعا جایی از کار شما مورد داره!

 

آرزو میکنم که خدا  همه ما رو درجهت رسیدن به این هدف بزرگ ،(خوب بودن و قرب الهی) یاری کند.

 

التماس دعا

 

 

 

 

 

چگونه به حساب خود رسیدگی کنیم؟

بسمه تعالی

 

 

سلام دوستان

 

بعد از مدت ها خداوند توفیق نوشتن رو برای شما عزیزان به ما داد

 

بدون مقدمه به اصل مطلب میرم

وسخنم روبا حدیثی از امام کاظم (ع) آغاز میکنم

 

"هر کس در این دنیا به حساب خود رسیدگی نکند از ما نیست"

 

 

تا بحال چه تعداد  از ما به این سخن توجه کردیم؟

 

به حساب خود رسیدگی کنید قبل از اینکه به حساب شما رسیدگی کنیم.

 

 

به این سخن چطور؟

 

الان بعضی ها میگن اصلا حساب چی هست؟!

 

خوب میگمتون...

 

 

بیشتر ما آدم ها اینقدر غرق در زندگی و دنیای خودمون هستیم

که اصلا متوجه نیستیم که چطور روزمون رو شب  وشبمون رو روز میکنیم!

 

وفقط و فقط غرق در مصایب و مشکلات  ومسائل دنیایی خود هستیم!

 

تا بحال شده از خودتون سوال کنید : 

من امروز کار خطایی نکردم؟

من امروز گناهی نکردم؟

من امروز خدارا خشمگین نساختم؟

من امروز سبب رنجش خاطر خلقی نشدم؟

من امروز دروغی نگفتم؟

من امروز دلی نشکستم؟

من امروز اصلا به یاد خدا بودم؟

آیا خدا در این روزکه با تمام مشکلاتش سپری کردم  از من راضی بود؟

 

 

بسی تامل لطفا

 

همه ی ما مشکلات دغدغه داریم!و به نوعی با آنها در جنگ هستیم!

آیا تا بحال فکر کردید که تمام این دغدغه ها مشکلات و... همه و همه مختص این دنیاست!

اگر کمی دقیق شوید متوجه میشوید درگیری بیش از حد شما با زندگی شمارا از راه اصلی خود دورمیکند

بیشتر غرق در دنیا میشوید و از سرای باقی و جاودانی خود هر روز به نحوی بیشتر فاصله میگیرید!

 

یک مثال جالب براتون می زنم  تا خوب متوجه منظورم بشین!

 

 

 تصور کنید شما به یک مسافرت یک هفته ای می خواین برین..

 

با خودتون چی بر میدارین؟

آیا با خودتون گازو یخچال و کمد و مبل و... بر میدارین؟ ؟

 

....

 

خوب ،حال شما به مقصد رسیدین و در هتلی اقامت کردید...

در این یک هفته ای که در این هتل اقامت  خواهیدداشت ..

آیا شما به در دیوار این هتل قاب عکس میزنین؟یا نمی دونم، دیوار هاشو رنگ می کنین؟

یا کلی وسایل تزئینی گرون قیمت برای در و دیوار ش میگیرین؟

 

پاسخ تمامی این سوال واضح...

 

"یک شبه مهمان، صدسال دعاگو"

این یک ضرب المثل که جواب همه سوال هارو میده!

درسته!

شما با خودتون میگین :خنده داره!من که یک هفته بیشتر نیستم!

بعدم مگه دیوونه ام !کی تابحال اینکارو کرده که من دومیش باشم!

یا خوب میرم خونه ی خودمو خوشکلش میکنم

و براش پول خرج می کنم نه جایی که یک هفته بیشتر نیستم!

 

 

 

................................

             

                                         حکایت ما دراین دنیا همین است!

 

 

خوب حالا این سوال میاد تو ذهن همه که چطور میتوان سرای باقی خود را بسازیم؟

 

خیلی راحت!

               حتی از آب خوردن هم راحت تر!

 

بعضی ها کوهی رو در ذهن خودشون از خوب بودن یا نمیدونم بهشت ساختن!

یا میگن بهشت جای ما نیست!

فکر میکنن خدا فقط کلید جاهای خوب و بهشت رو

به علما فقیه ها یا امام ها،امام زاده ها فقط میده ...

یا اینکه هرکسی که خوبه کلا از شکم مادرش که زاییده شده  خوب  و بهشتی بوده!

نه...! اصلا اینطور نیست،

من و شما هم می تونیم خوب باشیم..

.و اون دنیامون رو درحالی که لذت این دنیا رو میبریم بسازیم...

بعضی ها هم فکر میکنن که کسیکه دیگه داره برای آخرتش قدم بر میداره

به معنای سیاهی و بی رنگ شدن دنیاست

یا نمی دونم  به معنای نادیده گرفتن لذت های دنیایی ....

 بابا اصلا این ها نیست!

 نه!

من اینو تجربه کردم...خیلی قشنگو باحال ....

اینکه در هر نقطه از زندگی قرار داریم

ما بیایم یک قدم کوچک بر داریم برای خوب بودن و خوب شدنمون....

 

   من ادعای خوب بودن و خوب شدن هرگز نمی کنم ولی راهشو خوب بلدم....

 

یک راه بسیار ساده و پیش پا افتاده....

 

ببینید من از اول تابستون این طرح رو برای خودم دارم اجرا می کنم...

و میدونم که لذتش چقدر زیاد...و چقدر می تونه موثر واقع بشه...

هرچند چندین شب اول سخت بود....

اینکه بخوام وقت بگذارم یا حتی فکر کردنش...و

از همه مهمتراینکه بخوام رو کاغذ از خودم حساب بکشم ...

ولی الان دیگه بعد از چند ماه احساس نیاز به کاغذ هم نمی کنم

ولی با این وجود نهایت سعیموبازم میکنم...

خوب میدونم دیگه الا ن خیلی کنجکاو شدین...

 

خوب میگم باید چی کار کنین...

 

یک کاغذ بردارین (یا با استفاده از پرینتر)

و جدولی رو که من کشیدم رو بر روی کاغذ بکشید.

 

 

این جدول برای کارهای بد

 

 

     کارهای بد انجام شده

 

شنبه

 

1شنبه

 

2شنبه

 

3 شنبه

 

4شنبه

 

5شنبه

 

جمعه

1.نماز اول وقت نخواندن

 

 

 

 

 

 

 

2.قضا شدن نمازصبح

 

 

 

 

 

 

 

3.قضا شدن نماز ظهر وعصر

 

 

 

 

 

 

 

4.قضا شدن نمازمغرب وعشا

 

 

 

 

 

 

 

5.گوش کردن به غیبت

 

 

 

 

 

 

 

6.غیبت کردن

 

 

 

 

 

 

 

7.توهین و تحقیر دیگران

 

 

 

 

 

 

 

8. تمسخر دیگران

 

 

 

 

 

 

 

9. بی احترامی یه پدر و مادر

 

 

 

 

 

 

 

10. ناسزا گفتن

 

 

 

 

 

 

 

11.تهمت زدن

 

 

 

 

 

 

 

12.دروغ گفتن

 

 

 

 

 

 

 

13. دست بلند کردن(کتک زدن)

 

 

 

 

 

 

 

14.رعایت نکردن حجاب

 

 

 

 

 

 

 

15.بیهوده گذراندن وقت

 

 

 

 

 

 

 

16.نگاه به نامحرم

 

 

 

 

 

 

 

17.بهانه گیری(ناسازگاری)

 

 

 

 

 

 

 

18.بحث بیخود(کل کل کردن)

 

 

 

 

 

 

 

19.غرور داشتن/تکبر

 

 

 

 

 

 

 

20.اسبر نفس

 

 

 

 

 

 

 

21.به حرف شیطان گوش دادن

 

 

 

 

 

 

 

22.نبخشیدن و گذشت نکردن

 

 

 

 

 

 

 

23.بی ادبانه سخن گفتن

 

 

 

 

 

 

 

24.سخن لهو و لعب گفتن

 

 

 

 

 

 

 

25.بی توجهی به حضور خدا

 

 

 

 

 

 

 

26.بی ارزش شمردن نعمت ها

 

 

 

 

 

 

 

27.بی فکری کردن

 

 

 

 

 

 

 

28.القاب بد برای افراد گذاشتن

 

 

 

 

 

 

 

29.آراسته نبودن

 

 

 

 

 

 

 

30.رعایت نکردن نظم و نامرتب بودن

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

توضیحات اضافه: ........................................................................................

.....................................................................................

جمع بندی:...........................................................................

 

 

 

و این جدول برای کارهای خوب

 

 

 

     کارهای خوب انجام شده

 

شنبه

 

1شنبه

 

2شنبه

 

3 شنبه

 

4شنبه

 

5شنبه

 

جمعه

1.نماز اول وقت خواندن

 

 

 

 

 

 

 

2. خواندن نماز های مستحبی

 

 

 

 

 

 

 

3.نماز به جماعت خواندن

 

 

 

 

 

 

 

4.جلوگیری از غیبت کردن

 

 

 

 

 

 

 

5.گوش نکردن به غیبت

 

 

 

 

 

 

 

6.غیبت نکردن

 

 

 

 

 

 

 

7.تکریم دیگران

 

 

 

 

 

 

 

8. تمسخر نکردن دیگران

 

 

 

 

 

 

 

9. احترام یه پدر و مادر

 

 

 

 

 

 

 

10. ناسزا نگفتن

 

 

 

 

 

 

 

11.تهمت نزدن

 

 

 

 

 

 

 

12.راست گفتن

 

 

 

 

 

 

 

13. دست درازی، و کتک نزدن

 

 

 

 

 

 

 

14.رعایت کردن حجاب

 

 

 

 

 

 

 

15.استفاده درست از وقت

 

 

 

 

 

 

 

16.نگاه نکردن به نامحرم

 

 

 

 

 

 

 

17.سازگاری وبهانه نگرفتن

 

 

 

 

 

 

 

18.سخن خوش گفتن

 

 

 

 

 

 

 

19.زیباسخن گفتن

 

 

 

 

 

 

 

20.سکوت کردن

 

 

 

 

 

 

 

21.صبر کردن

 

 

 

 

 

 

 

22.صدقه دادن

 

 

 

 

 

 

 

23.قرآن خواندن

 

 

 

 

 

 

 

24.دعا خواندن

 

 

 

 

 

 

 

25.کمک به دیگران

 

 

 

 

 

 

 

26.انجام کارهای نیک

 

 

 

 

 

 

 

27.امر به معروف

 

 

 

 

 

 

 

28.نهی از منکر

 

 

 

 

 

 

 

29.توجه به حضور خدا

 

 

 

 

 

 

 

30.مطالعه ی مفید

 

 

 

 

 

 

 

31. رعایت نظافت

 

 

 

 

 

 

 

32.ذکرگفتن

 

 

 

 

 

 

 

33.غلبه کردن بر نفس

 

 

 

 

 

 

 

34.روزه  گرفتن

 

 

 

 

 

 

 

35.گذشت از دیگران

 

 

 

 

 

 

 

36.بخشش دبگران

 

 

 

 

 

 

 

37.متواضع و فروتن بودن

 

 

 

 

 

 

 

 

توضیحات اضافه: ................................................................

.....................................................................................

......................................................................................

جمع بندی:...................................................

 

 

 

 

 

 

 

بعد از یک هفته خودتون متوجه میشید

که دیگه پنج شنبه اون هفته در لیست کارهای بد هیچکدام چک نخواهد خورد!

من اولاش همش چک میخورد!

ولی رفته رفته با تلاش در هر روزبسیار کمتر از قبل شده!

 

 

دیدید؟

به همین راحتی!

از خودتون حساب کشیدید!

اصلا فکرشو میکردید که به این راحتی باشه!

هرشب فقط 10دقیقه وقتتون رو میگیره تا کمی تمام روزتون رو مرور کنید

وهر دو لیست روچک بزنید

حتما در همان لحظه برای کارهای خطای صورت گرفته

از خدا طلب بخشش کنید تا دفتر گناه وخطایتان در همان روز بسته و پاک  شود.

نه هر روز سیاه و سیاه ترشود! و پرونده اعمالتان سنگین و سنگین تر !

 

 

 

البته شاید برای بعضی ها خیلی خنده دار باشه

ولی فراموش نکنید همین کارهای کوچک هستند

که سرنوشت یک عمر زندگی راحت و با آرامش  ما را

در آن دنیا(آخرت) خراب یا آباد خواهند کرد!

 

التماس دعا

یا علی