وقتی خانم ها با من صحبت می کنند معمولا اظهار می دارند که رفتار آقایون
آنها را تا حدی گیج می کند و به درستی نمی توانند تشخیص دهند که مردها از
آنها چه انتظاراتی دارند. آنها از اینکه نمی توانند مردها را راضی نگه
دارند اندکی ناراحت هستند. البته امروزه کمتر اتفاق می افتد که خانمی به
رضایت و یا عدم رضایت مردها اهمیت دهد، چرا که خانم ها تصور می کنند که با
در اختیار گذاشتن مسائل جنسی تمام مشکلات به راحتی قابل حل شدن می باشد.
تا زمانی که یک چنین دیدی نسبت به زندگی داشته باشید همه چیز بر وفق مراد
پیش خواهد رفت، اما...
بدون توجه به اینکه چنین نقطه نظری درست
است و یا اشتباه باید توجه داشته باشیم که مردهای امروزی، با تلاش هر چه
بیشتر در پی یافتن جایگاه واقعی خود در اجتماع هستند. خانم هایی را داریم
که به عضویت ارتش و پایگاه های فضایی در آمده اند و به خوبی از انجام
وظایفی که بر گردن آنها نهاده می شود بر می آیند. آنها در سایر مشاغل
صنعتی دیگر هم در حال پیشرفت و ترقی می باشند. رفته رفته قلعه مستحکم
مردها در حال ویران شدن است و آنها احترام و ارج و قرب گذشته خود را کم کم
از دست رفته می بینند.
اگر یک خانم این مقاله را بخواند شاید با
خود بگوید که خوب این مشکل مردهاست و خودشان هم باید به فکر پیدا کردن راه
حلی برای آن باشند. بله درست است اما نباید انتظار داشت که به یک باره
معجزه روی دهد و همه چیز مطابق میل آنها شود. تاریخ برای سالیان دراز
جایگاه و عملکرد مردها را در جامعه معین کرده و شما به راحتی نمیتوانید در
عرض چند سال آنرا تغییر دهید. شاید کمتر افرادی بتوانند در مقابل پیشرفت
ها و موفقیت های خانم قد علم کنند اما یک چنین وضعیتی به طور قطع با خود
مشکلاتی را نیز به همراه می آورد. یکی از مشکلات همانطور که قبلا نیز به
آن اشاره داشتم این است که مرد قرن بیستم چه انتظاراتی دارد.
آقایون
کم کم متوجه می شوند که جایگاه آنها چنان که در گذشته بوده، نیست. دیگر
هیچ رد پایی از زمانیکه مردها نان آور خانه بودند و خانم ها هم باید در
خانه مینشستند و فرزندان خود را بزرگ می کردند، نمانده است. شاید چنین
تغییر شگرفی مستلزم سپری شدن مدت زمان بسیار زیادی باشد اما همانطور که
مشاهده می کنید این امر در جوامع غربی با روند چشم گیری در حال پیشروی
است. این روزها مردها می دانند که اگر بخواهند برای خود همسری پیدا کنند
باید سخت تر از گذشته کار کنند و خانم ها سنگ های بیشتری در جلو پایشان می
اندازند.
خوب، حالا مردها واقعا به دنبال چه چیز هستند؟
* اول از همه مردها به دنبال کسی هستند که تشنه عشق و محبت باشد. شاید این حرف بسیاری از خانم ها را غافلگیر کند اما مردها دوست دارند مورد دوست داشتن قرار بگیرند و خودشان نیز کسی را دوست بدارند. مشکل اینجاست که خانم ها برخورد بی احساس و سردی با آنها دارند. پیدا کردن خانمی که قابل دوست داشتن باشد کمی مشکل است و مردها از اینکه بفهمند دختر رویاهایشان را پیدا کرده اند خوشحال می شوند.
ادامه مطلب یادتون نره!
یک دعای زیبا
از خدا خواستم عادتهای زشتم را ترکم بدهد ،
فرمود : خودت باید آنها را رها کنی.
خواستم به من صبر عطا کند،
فرمود : صبر، حاصل سختی و رنج است عطا کردنی نیست ، آموختنی است.
خواستم مرا خوشبخت کن
فرمود : نعمت از من خوشبخت شدن از تو .
خواستم مرا گرفتار درد و عذاب نکند
فرمود : رنج تو را از دلبستگیهای دنیوی جدا و به من نزدیکترت میکنه.
خواستم روحم را رشد دهد
فرمود: نه ، تو خودت باید رشد کنی، من فقط شاخ وبرگ اضافی ات را هرس میکنم تا بارور شوی
از او خواستم کمکم کند همان قدر که او مرا دوست دارد من هم دیگران را دوست بدارم ،
فرمود : آفرین بالاخره اصل مطلب دستگیرت شد.یک داستان ناراحت کننده
بعد از کلی دردسر با پسر مورد علاقه ام ازدواج کردم...ما همدیگرو
گفت...اگه مشکل از من باشه ...تو چی کار می کنی؟...
ادامه مطلب رو حتما بخونید!
ادامه مطلب ...
راهگشا
1-خود را علت اصلی تمام رویدادهای زندگی تان بدانید. هر چه شما بیشتر خودتان را علت و عامل اصلی وقایع زندگی تان بدانید، بیشتر قادر خواهید بود تعیین کننده رویدادهای آینده زندگی خود باشید. دیگران نیز ممکن است در این مسئولیت سهیم باشند، اما هنگامی که انگشت خود را به سوی آنها نشانه میروید تمام قدرت خود را از دست میدهید. تمام سرزندگی و کارایی شما محو شده و شما بایستی وابسته ی تصمیمات و اقدامات دیگران باشید.
ادامه مطلب رو حتما بخونید....
-فرد مناسب حال خود را تعریف کنید
بهترین شیوه برای انجام این کار آن است که بهترین دوستان خود را در نظر
گرفته و ویژگیها و صفاتی که از نظر شما بسیار قابل ستایش میباشند را در آنها
شناسایی کنید. شریک زندگی آینده شما میباید از همان ویژگیها و صفات اخلاقی
برخوردار باشد. اگر از نظر شما ویژگیهایی نظیر بالندگی معنوی، حس شوخ طبعی،
مهربانی و یا تحصیلات عالیه تحسین برانگیز میباشند، شریک آینده شما نیز باید از آن
خصوصیات برخوردار باشد. و چنانچه شما اعتقادی به وجود چنین فردی ندارید بهتر است
به مرحله نخست بازگردید.
-
بیاموزید چگونه افراد ناشایست و نامناسب حال خود را شناسایی کنید
این نباید کار دشواری برای شما باشد. فردی که صفات و ویژگیهای دلخواه و
ارزشمند شما را بروز نمیدهد به عنوان یک شریک تازه نامناسب میباشد. همچنین فردی که
تنها در حضور شما رفتارهای خوشایند و خوب از خود به نمایش میگذارد و نه شخص دیگری،
باز برای شما نامناسب میباشد. علاوه بر آن افرادی که در پیشبرد رابطه شتابزده عمل
میکنند نیز شایسته برقراری رابطه نیستند. اینگونه افراد معمولا سبب دلشکستگی شما
میگردند.
-
با افراد نامناسب حال خود رابطه برقرار نکنید
چنانچه با فردی که فاقد خصوصیات دلخواه شما میباشد وارد رابطه گردید، تنها
ناکامی و اندوه را متوجه خود ساخته اید. زیرا چندی از رابطه شما نخواهد گذشت که
شروع به تغییر وی مطابق همان ویژگیهای دلخواه خود خواهید کرد. اما شریک شما بطور
طبیعی در مقابل این تغییر از خود مقاومت نشان خواهد داد. عدم توانایی وی در
برقراری ارتباط و یا گوش دادن به صحبتهای شما و یا برآورده سازی نیازهایتان موجب
میگردد که آنها را به اشتباه نشانه عدم علاقمندی به خودتان تلقی کنید. اما تنها
واقعیت آن است که شما فردی را برگزیده اید که متناسب و برازنده تان نیست.
- خود را در محیطهایی قرار دهید که فرد مورد نظر شما در آنجا به فعالیت میپردازد
به فرض اگر در آرزوی برقراری رابطه با یک ورزشکار میباشید، قطعا وی را در
سینما نمیتوانید بیابید و یا چنانچه در جستجوی یک موسیقی دان هستید باید وی را در
محافل موسیقی بیابید. بنابراین برای یافتن عشق دلخواه خود میباید از خانه خارج
گردید
-بر ترس خود از آنکه طرد
گردید و یا مجددا تنها بمانید غلبه کنید.
تمام روابط در مقطعی از زمان پایان خواهند یافت. برخی با جداییها، برخی با
طلاق و برخی نیز با مرگ. هیچ ضمانتی در زندگی وجود ندارد و عشق نیز از این مسئله
مستثنا نمیباشد. هر زمان که شما عاشق فردی میگردید ناخواسته خود را در معرض طرد
شدگی و ناکامی قرار میدهید. آخرین باری که در عشق شکست خورده اید را بخاطر می
آورید؟ همانگونه که مشاهده میکنید شما دست نخورده باقی مانده و جان سالم بدر برده
اید. پس آنقدر ها هم طرد شدن وحشتناک نیست.
-از
وابستگی خودداری کرده و سعی کنید آزاد زندگی کنید.
به زندگی عادی خود مشغول باشید و تنها اندکی در پی مجذوب ساختن فرد دلخواه
خود. افراد مجردی که تمام توجه و انرژی خود را معطوف مجذوب ساختن شریک زندگی
دلخواه خود میگردانند، خود را از داشتن یک شریک مناسب و خوب محروم میسازند ( با بی
اعتنایی به موردهای مناسب بالقوه). و همچنین افراد مجردی که از نداشتن یک رابطه و
شریک خوب پیوسته محزون و دلسرد میباشند، در عوض آنکه وقت خود را هدر خیالپردازیهای
آرزوهای خود کنند، بهتر است ابتکار عمل را بدست گرفته و برای خودشان زندگی و
موقعیتهای شگفت انگیزی خلق کنند.
-ریسک کنید اما زیرکانه و
آگاهانه
از منزل خارج گردید، با افراد جدید ملاقات کرده و باب صحبت را بگشایید و
قرار ملاقات بگذارید. شانس و اقبال خود را با این اعمال افزایش دهید. ممکن است طرد
شوید اما مطمئن باشید ارزش آن را خواهد داشت.
یافتن یک عشق حقیقی امری دشوار و زمانبر است هیچگاه تا زمان دستیابی به
آرزوهایتان از پای ننشینید.
(من نمیگم با این موافقم ها ...فقط به عنوان یک مقاله بخونیدش ! )
باسمه تعالی
سلام به همه ی عزیزان
تعطیلاتی خوب ولی غمگینی هست!نمی دونم چرا!
امروز خیلی بهم سخت گذشت البته امروز طبیعی بود چون جمعه بود دیروز خیلی لذت بردم آخه روزه گرفتم ، نمی دونم چرا عشق می کنم با ثواب جمع کردن، تمام اعضای خانواده کلافه شدن ! تازه داشتم مامانمو آماده می کردم واسه فردا روزه ،مامانم می گفت مگه از رو جنازه ی من رد شی که بگذارم روزه بگیری بهم میگه تو عقلتو از دست دادی وقتی روزه ی قرض هیچی نداری چرا اینقدر روزه میگیری ضعیف هستی می خوای خودتو نابود کنی، آخه قبل اول ماه وسط ماه و آخر ماه رو روزه می گرفتم چون خیلی ثواب داره ! ولی الان حیفم میاد بخدا روزای به این کوتاهی هم چشم بهم میزنیم شب و آدم نه گرسنه میشه ونه تشنه خوب چرا روزه نگیریم ؟ ما نباید از این فرصت های طلایی استفاده کنیم؟ بخدا حیفه ...!
پیشنهاد میکنم شما هم از دست ندید...باور کنین اصلا ضربه نمی بینین بلکه یه احساس خوب و سبکی بهتون دست میده مخصوصا اینکه باز نصف شبش بلند شین و نماز شب بخونین آخ نمی دونینن چقدر حال میده! انگار رو هواهستین !
باور می کنید دیشب کلاس فیزیک داشتم دوستم می گفت بیا خونه ی ما افطار کن چون راس 5 استاد میاد گفتم نه افطار میکنم بعد میام! حاضر و آماده بودم و منتظر اذان که هم نمازمو بخونم همم روزمو باز کنم، خیلی برام جالب بود هم الله اکبر شنیدم دوستم بهم زنگ زد و گفت استاده اومده منم بخاطر اینکه on time هستم یه خورده ناراحت شدم آخه زود اومده بود!ولی یه قورط چایی خوردم برا اینکه گلوم باز شه بعد پریدم !اومدم در برم مامانم نمیگذاشت برم ! می گفت تا افطار نکنی نمیگذارم بری چون از صبح روزه بودی شکمت خالیه مغزت کار نمیکنه! هرچی میگم بخدا مغزم کار میکنه ،انگار نه انگار ،قربونش بشم راست میگفت از بس به فکرمه یه لحظه چشم از روم بر نمیداره،ولی با کلی التماس و درخواست جیم شدم وقول دادم وقتی اومدم مفصل چیزی میل کنم!
خلاصه این شد که وقتی برگشتم ساعت هشت و ربع بود تا اومدم جیم شم و برم تو اتاقم گفت بدو سریع بیا که باید افطار کنی البته از افطار که گذشته بود باید شام میخوردم دیگه ، ولی نمی دونم چرا اصلا میلی به خوردن نداشتم چون حالم بد شده بود به خاطر دلایل و قضایایی، مجبور شدم بهش دروغ بگم هرچند اصلا دلم نمیخواست ، گفتم خونه دوستم کلی چیزی خوردم ودارم می ترکم کلی قسم خوردم البته میدونستم که میدونه دارم دروغ میگم چون میدونه من جایی که میرم چیزی نمی خورم! ولی مجبور بود به خاطر حالم قبول کنه البته من فرداش بهش راستشو گفتم چون از دروغ گویی بدم میاد و نمی تونم هیچ وقت دروغ بگم، خلاصه اینکه ساعت هشت و نیم خوابیدم بدون هیچی حتی یک ذره هم احساس گرسنگی یا تشنگی نکردم.
حالا این همه کلمات رو سر هم کردم می خواستم یه چیزی بگم و نتیجه گیری کنم!سخن بیهوده چه فایده ای داره؟؟
اینکه من یه سری اراجیف بنویسم و شما هم بخونین و وقت گرانبها تون رو بذارید که نمیشه،من که بیکار نیستم این همه وقتمو بگذارم برا شما به نوشتن که سخن بیهوده به حساب بیاد و نکته نداشته باشه!اون نکته مهمه!
من از سخن گفتن بیهوده و بی نتیجه شدیدن بدم میاد! اینا همه مقدمه بود... ! برا اینکه بهتون بگم داره لحظه های عمرمون تلف میشه بخدا حیف این روزای قشنگ و از دست بدیم ! لحظه ای بنشینید وبا خودتون فکر کنید این همه خوردیمو خوابیدیم کجای دنیا رو گرفتیم؟؟
باور کنید از روزه تصور غلطی تو ذهن های ما هست!ما هممون فکر می کنیم روزه یعنی گرسنگی روزه یعنی تشنگی و زجر!
باور کنید این طرز تفکر غلط و اصلا روزه چنین نیست(روزه یعنی تزکیه روح،جسم،نفس وزندگی) ! میخواستم از نوشته های بالام اینو بهتون بگم که اگه یه خورده مفهومی خونده باشید نیازی به گفتن من نیست وخودتون نکته برداری میکنید!
نکته اینه که واقعا روزه گرسنگی و تشنگی نیست و اگه شما حتی روزتون رو فقط با جرعه ای آب هم باز کنین تا روز بعد اصلا احساس گرسنگی و تشنگی نمی کنین! البته در صورتی اینطوریه که با عشق گرفته باشین نه مثل الان که همه به اجبار و ترس میگیرن! باور کنین اگه خدا بگه که بهتون اجازه میدم روزه نگیرین ولی به جای هر روزش که نمیگرین 100000 پول بدین یا اینکه برین سر زمین شخم بزنین هیچکی حاضر نیست روزه بگیره!
چرا ما فقط روزه رو با ترس و لرز و به زور 30 روز ماه رمضان رو اونم به اجبار میگیریم؟
هیچ با خودتون فکر کردین این خوردن ها و خوابیدن ها آخرش به کجا میرسه؟؟؟
یا اصلا اونهایی که فقط خوردند و پیروی از نفسشون کردند به کدامین جای مرتبه داری رسیدند؟؟؟
فقط از خدا می خوام ما رو به بهترین راه ها هدایت کنه!
چون هر ثانیه که میگذره وابستگی ما انسان ها به تعلقات دنیوی بیشترمیشه وازسرای همیشگیمون دور تر میشم
فقط میتونم بگم که یادتون باشه هممون مهمون این دنیا هستیم یا به قولی مستاجریم خونه ی اصلی ما یک جای دیگه هست، یک جایی که خودمون داریم تو این مکان فعلیمون با تک تک اعمالمون اونو می سازیم و خشت هاشو بنا می کنیم
پس هیچ وقت فراموش نکنین که وابستگی به این دنیا و پیروی از نفس پایانی جز پوچی نخواهد داشت!
یا علی
التماس دعا